خرید دیروز
مامانی ! دیروز عمه جونی اومد خونه ی ما تا هم شما را ببینه هم با هم بریم خرید. خوب اول آبرومونو جلوی عمه حفظ کردی و دختر خوبی بودی اما ...
.
مامانی ! دیروز عمه جونی اومد خونه ی ما تا هم شما را ببینه هم با هم بریم خرید. خوب اول آبرومونو جلوی عمه حفظ کردی و دختر خوبی بودی اما وقتی رفتیم بیرون خونه عمه جون بغلت کرد تا کمر من درد نیاد تو هم بخاطر اینکه از زحمات عمه جونی تشکر کنی می خواستی به صورت عمه پنجه بکشی! من هم که دیدم جون خواهر شوهر عزیز تر از جانم در خطره تورا از عمه جونی گرفتم. بعد از کمی پیاده روی عمه جونی که نگران کمر من بود دوباره شما از من گرفت ولی دوباره شما عملیات مته کاری را روی صورت عمه شروع کردی بیچاره عمه! نمیدونست از دست این وروجک چی کار کنه من پیشنهاد دادم کانگورویی بگیرتت ولی راه کار بعدی شما ضربه زدن با پا بود من که حسابی جلوی عمه شرمنه شده بودم شما را از عمه گرفتم .عمه می خواست روسری بخره رفتیم داخل یه مغازه اولش آروم بودی ولی بعد چند لحظه شروع به نق زدن کردی عمه جون گوشیشو که میدونست خیلی دوستش داری روشن کرد و آهنگ مورد علاقت را گذاشت داد دستت تا آروم بشی راه کار خوبی بود ولی من همش نگران بودم که گوشی را زمین نزنی واز آنجا که همیشه احساسات مادرانه درست میگه همین هم شد گوشی بدبخت به سه تکه تبدیل شد .من که دیگه داشتم سکته میکردم و توی زهنم داشتم برنامه ریزی میکردم که توی این چند روزه یه گوشی نو برای عمه بخرم ولی خدا را شکر گوشی را که روشن کردیم دیدیم از دست وروجک جون سالم به در برده آخر سر هم نمیدونم پشیمون از کرده خودت شده بودی یا نه که شروع به گریه کردن کردی که من مجبور شدم تنهایی برگردم خونه ونتونستم منتظر عمه بشم تا با هم بر گردیم!
نتیجه اخلاقی
من فکر می کنم نبات مامان اینقدر ها هم دختر شیطونی نیست وعلت این حر کاتش هم ممکنه به دو علت باشه ١)گرسنه بوده ٢) به خاطر دندون در آوردنش بوده امید وارم دیگه چنین حرکاتی از نبات مامان سر نزنه که مامان را شرمنده بکنه! آمین