آسناتآسنات، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

آسنات دختر یکتا پرست

راه افتادن جوجه کوچولوی ما

1392/5/16 7:30
نویسنده : مادر خانمی
869 بازدید
اشتراک گذاری

سلام اولا معذرت میخوام به خاطر اینکه یه ماهی نشده وب را آپ کنم  حالا بریم سر اصل مطلب

 بدو  بدو

آسنات گل ما یه ٢٠ روزیه که راه افتاده نمیدونید چه ذوقی داره اون دفعه اولی که

 

ریشه جگرتون اولین قدم های مستقل شدنشو بر میداره من که سر جام خشکم

 

آخه میدونید مشغول تلویزون دیدن بودم که دیدم همینطوری داره واسه خودش

 

وسط حال میره اون لحظه هم تعجب کرده بودم هم ذوق میکردم وهم دعا

 

میکردم که نخوره زمین .بله این احساس من از برداشتن اولین قدم های

 

مستقل دخترم بود. دختر گلم آسناتم  امیدوارم هیچوقت تو زندگیت نخوری

 

زمین اگه هم خوردی زمین یواش بخوری وزود بلند بشی وراه تکاملت را ادامه

 

بدی.

خییییییییلی دوست دارم

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان آرینا مو فرفری
7 تیر 92 12:53

---$$$$$$$$__$$__$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$__$$$$$$(¯`v´¯)$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$(¯`(*)´¯)$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$(_.^._)$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$(¯`v´¯)$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$(¯`(*)´¯)$$$
___$$$$$$$$$$$$$$(_.^._)$$
______$$$$$$(¯`v´¯)$$$$$
________$$$(¯`(*)´¯)$$
___________$(_.^._)$
____________$$$$$$



بابای یسری جان
14 تیر 92 7:37
باز هم سر زده بیایید ،
کمی آشفتگی بد نیست ،
آن وقت ، تکاندن شانه های پر غبار،
و مرتب کردن ِموهای پریشان ،
بهانه ای می شود برای زندگی ام .





محراب و مليكا
2 مرداد 92 8:53
خاله قربونش بشه




خدا نکنه
مامان یکتا
16 مرداد 92 8:22
سلام الهی قربونت برم خاله جان قربون خنده هایت


سلام خدا نکنه انشا الله صد و بیست سال زنده باشید مرسی از این که به وب ما سر زدید